1-روزی درخانه امام«زین العابدین» علیه السلام آتش سوزی وحریقی اتفاق افتاد،آن حضرت چنان سر گرم نماز بود که متوجه نشد،وقتی که از نماز فارق شدبه اطلاع آن حضرت رساندند؛فرمود : «یاد آتش بزرگ (دوزخ )مرا از توجه به این آتش باز داشته بود.»1
2-«زهری »-یکی ازدانشمندان زمان امام سجاد علیه السلام می گوید:همراه علی بن الحسین علیهما السلام برعبدالملک بن مروان وارد شدیم.چون چشم عبدالملک به پیشانی آن جناب افتاد واثر سجده رادیدباتعجب گفت:ای ابامحمد!آثار کوشش درعبادت درچهره توآشکار است درحالی که از پیشْ خداوند خیر ونیکی برایت مقررومقدر کرده است؛توپاره تن پیامبرخداصلی الله علیه وآله هستی،نسبتت بهاونزدیک وپیوندت محکم است وتودرمیان افرادخانواده وافرادزمانه ات فضیلت وبرتری عظیمی داری ،وفضل ودانش ودین وتقوایی که توداری بای احدی جز گذشتگان از خاندانت ،درگذشته واکنون نبوده است.وهمچنان آن حضرت رابسیار ستود.
آن گاه امام سجاد علیه السلام فرمود:آنچه درباره فضل وتایید وتوفیق خدای سبحان نسبت به ما گفتی ،شکر این نعمتها چگونه توان کرد...؟رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به نماز می ایستاد تاپاهایش متورم می شدودر ایام روزه دهانش از تشنگی خشک می شد.به آن حضرت گفتند :ای رسول خدا !مگرخدا گناهان گذشته وآینده تورانیامرزیده است ؟[اشاره به آیه ٔ2،سوره مبارکه ٔفتح ]فرمود:«آیا نباید بنده ای سپاسگزار باشم ؟»حمد خدای رابر آنچه انعام فرمودومارابدان آزمودوسپاس اوراست دردنیا وآخرت .
به خدا ی قسم اگر اعضای بدنم پاره پاره شودوچشمانم از حدقه بر سینه ام فروغلتندتامگر شکرده یک ،از یک دهم نعمتی ازنعمتهای خداراکه شمارندگان ،شمارش آن نتوانند کردوحمدهمهٔ حامدان حق یکی از آنهاراادانتوان کردبجا آورم ،به خداسوگند نمی توانم؛جز آن که خدا مرا چنان بیندکه در شب وروز وخلوت وآشکار چیزی مرااز شکر وذکراوباز نمی دارد .واگر نبود که خانواده ام بر من حق دارندودیگران رانیز بر من حقوقی است که ناگزیر باید درحدتوان خویش آن حقوق رااداکنم ،همانا چشم به آسمان می دوختم ودل خود رابه سوی خدامتوجه می ساختم ودیده ودل برنمی گرفتم تاخدا جانم رابگیرد.واوست بهترین حکم کنندگان .آن گاه حضرت به گریه افتاد وعبدالملک نیز گریست.2
2-آداب الصلوة،ص178.